کمپین انتخاباتی باراک اوباما به خاورمیانه و اروپا نیز گسترش یافت. در خاورمیانه اوباما به افغانستان، اسرائیل و ساحل غربی سفر کرد و در اروپا به فرانسه، آلمان و انگلستان. هدف اصلی این سفر تحکیم موقعیت او بعنوان سیاستمداری است که میتواند "منافع آمریکا و ابر قدرتی آن" را تضمین کند. سفر او موفقیت آمیز ارزیابی شد و مک کین رقیب جمهوریخواه را به اتخاذ سیاست های دفاعی مجبور کرد.
اوباما در خاورمیانه اعلام کرد که قصد ندارد تغییرات قابل ملاحظه ای در سیاست خارجی آمریکا ایجاد کند. در افعانستان به بلند پروازی میلیتاریستی خویش بالید: "برای آنکه بتوانيم در همه جا، از جيبوتيی تا قندهار آماده حمله باشيم، من ارتش قرن بيست و يکم را تشکيل خواهم داد با متحدينی به نيرومندی اتحاد ضدکمونيستی ای که باعث پيروزی جنگ سرد شد." اقامت دو روزه در اسرائیل و چند ساعته اش در ساحل غربی، مهر تائید و ضمانت نامه ای برای تداوم سیاست یک جانبه آمریکا در دفاع از اسرائیل بود.
با این وجود اروپا از او استقبال بسیار گرمی کرد. در برلین بیش از 200 هزار نفر به استقبال او آمدند. و رسانه ها این واقعه را با استقبال از جان اف کندی مقایسه کردند. نشریات فرانسوی اعلام کردند که اروپا اوباما را انتخاب کرد. استقبال بسیار گرم از اوباما بخصوص از این رو چشمگیر بود که حضور بوش در اروپا همواره با تظاهرات اعتراض آمیز روبرو شده است.
کلید موفقیت اوباما نیز دقیقا در همین جاست. اوباما کاندید ریاست جمهوری در شرایطی است که رئیس جمهور جمهوریخواه فعلی بسیار نامحبوب و حتی منفور است. سیاست های میلیتاریستی و قلدر منشانه آمریکا در 6 سال اخیر اعتراض و انزجار بین المللی را برانگیخته است. در صحنه داخلی نیز دولت بوش منفور است. کشته شدن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان، لگدمال کردن آزادی های مدنی و اکنون بحران اقتصادی ای که حلقوم بخش وسیعی از مردم را میفشارد، انتخاب یک جمهوریخواه را تقریبا غیرممکن کرده است. بخصوص جمهوریخواهی که از سیاست های بوش حمایت میکند.
در این شرایط است که اوباما حکم نسیم تازه را در سیاست آمریکا پیدا کرده است. نه تنها سخنان و نطق های آتشین اولیه او درباره تغییر و جامعه انسانی تر، بلکه رنگ پوست و نژاد او نیز این نسیم را برای مردم بجان آمده آمریکا و دنیا فرح بخش تر کرده است.
اوباما، تغییر یا تداوم وضع موجود؟
اما آیا اوباما میخواهد و میتواند تغییرات رادیکالی در وضعیت مردم آمریکا و سیاست خارجی آمریکا ایجاد کند؟ بنظر من پاسخ منفی است. چه از نظر تحلیلی و چه در عمل میتوان به سرعت به پاسخ منفی رسید. هیچگاه تفاوت های فاحشی میان سیاست های دو حزب حاکم آمریکا وجود نداشته است. واقعیت های سر سخت نظام سرمایه داری در مهد سرمایه و در یکی از بیرحم ترین سرمایه داری های پیشرفته جهان، "ایده آلیست" ترین سیاستمدار دموکرات را نیز سریعا "سرعقل" میاورد.
بسیاری از مردم محروم آمریکا با شور و شوق مشابه ای و به امید بیمه درمان همگانی به بیل کلینتون رای دادند. در عوض بیمه درمان همگانی، مردم با لغو بسیاری از حقوق رفاه اجتماعی شان در دوره ریاست جمهوری کلینتون روبرو شدند. تا آنجا که به سیاست های امپریالیستی مربوط میشود، طی 8 سال حاکمیت کلینتون، صدها هزار کودک و پیر و جوان عراقی در اثر تحریم اقتصادی جان باختند و استاندارد های زندگی مردم عراق روز به روز سقوط کرد. تا آنجا که به جان اف کندی، قهرمان دموکرات ها مربوط میشود، در زمان ریاست جمهوری او بود که جنگ ویتنام گسترش بسیار یافت و بمب های خانمان برانداز بر سر مردم ویتنام ریخته شد.
اوباما هم تافته جدا بافته نیست. طی همین مدت کوتاهی که او دوفاکتو بعنوان کاندید حزب دموکرات برسمیت شناخته شده است، یک چرخش روشن به راست در سخنان، قول ها و وعده های انتخاباتیش بوجود آمده است. قدردانی او از کلینتون فقط یک تاکتیک انتخاباتی نیست، ارجاع به گذشته ای است که در آینده تکرار خواهد شد.
آیا با این حساب انتخاب اوباما هیچ نتیجه مثبنی نخواهد داشت؟ مساله اینجاست که شرایط بشدت برای انتخاب اوباما مهیا است. درست است که اوباما فردی هوشمند و سیاستمداری زیرک است، اما فقط نقش خود او نیست که شرایط را این چنین مهیا کرده است. "نه" به بوش، "آری" به اوباما را بسیار راحت و مطلوب کرده است. همین واقعیت، خواست عمیق مردم برای یک دنیای بهتر و انسانی تر را برملا میکند. این محبوبیت بی سابقه اوباما در صحنه داخلی و بین المللی بیانگر نفرت مردم از میلیتاریسم و قلدر منشی هیات حاکمه آمریکا و تمایل عمیق به ایجاد یک دنیای انسانی تر است. این واقعیت را باید ارج گذاشت. اما متاسفانه و با توجه به اين اوضاع٬ روند یک توهم زدایی وسیع شايد چند سال پس از حاکمیت اوباما طول بکشد.
مساله دیگر اینست که علیرغم هر نوع گردش به راست اوباما پس از قدرت و علیرغم هر عوامفریبی اجتناب ناپذیر، انتخاب اوباما یک واقعیت تاریخی است که تاثیر خود را بر نه تنها آمریکا، بلکه بر جهان خواهد گذاشت. انتخاب اولین رئیس جمهور سیاه پوست در آمریکا بر مکانیزم مناسبات نژادی و راسیستی تاثیر عمیقی میگذارد. (درست است که اوباما دو رگه است، اما مردم او را بعنوان سیاه پوست میشناسند.) مردم در او بیش از واقعیت سمبل ها را می بینند. اوباما سمبل پیروزی و عروج مردم محروم، فقیر و سیاه پوست در یک جامعه بشدت بیرحم است. تحقق یک رویا است. جذابیت اوباما بیشتر در جان بخشیدن به یک رویای هالیوودی است تا در تغییراتی که او بخواهد یا قادر باشد عملی سازد.*